نظرسنجی تمرین سوم:
از همۀ دوستانی که تا اینجا با وبلاگ سخنسرا همراه بودهاند تشکر میکنم. هم دوستانی که در تمرینها شرکت کردهاید و هم دوستانی که با نوشتن دربارۀ وبلاگ سخنسرا در وبلاگهایتان از اینجا حمایت کردهاید. گویا در این دو هفته اغلب دوستان درگیر امتحانات و البته تعطیلات بودند و به همین خاطر استقبال پایین بود.
نه نفر از دوستان عزیز زحمت کشیده و تمرین این هفته را نوشتند. میتوانید در اینجا پستهای دوستان را بخوانید. و اگر دوست داشتید در نظرسنجی شرکت کرده و به هرکدام از پستها امتیاز دهید:
نظرسنجی بخش قصهگویی
معرفی چند وبسایت و وبلاگ مفید:
در قسمت پیوندهای روزانه، پست، سایت و وبلاگهای مفیدی که در زمینۀ نوشتن و یادگیری مفید هستند را معرفی میکنم. شما هم اگر سایت یا وبلاگ مفیدی سراغ دارید پیشنهاد کنید. وبلاگهای خودآموز نویسندگی و از فرهنگستان روزانه نکات خوبی را آموزش میدهند. دنبالکردن و خواندنشان خالی از فایده نیست.
معرفی و تعریف داستان کوتاه:
و اما داستان کوتاه، در کتاب ادبیات داستانی، پس از مبحث قصه نویسی، نویسنده به سراغ رمانس و تفاوت آن با رمان رفته. اگرچه بحث جالبی است ولی خودتان میتوانید آن را بخوانید. بخش سوم کتاب اما بخش جذاب و شیرین داستان کوتاه است. ظاهراً «شنل» نوشتۀ گوگول گویا نخستین داستان کوتاهی است که خلق شده است. به طوری که داستایوفسکی مینویسه: «همۀ ما از زیر شنل گوگول بیرون آمدیم.» نخستین ویژگی داستان شنل این است که قهرمان آن نه از طبقۀ مرفه و نه از شاهزادگان و حتی عیاران، بلکه از طبقۀ محروم، تنگدست و تحقیر شدۀ جامعه است. واقعگرایی جاری در این داستان بعدها الگوی نویسندگان روسی بسیاری قرار گرفته است. از جمله داستایوفسکی در رمان «مردم فقیر» از درونمایه این داستان کوتاه بهره میبرد. ( داستان کوتاه شنل- نوشتۀ گوگول)
ادگار آلن پو، دیگر نویسندۀ سرآمد در زمینۀ داستان کوتاه است. آلن پو خالق داستانهای پلیسی، جنایی و علمی است. داستانهای کوتاه او در حقیقت نوعی از قصههای کهن و فنی گسترش یافته بود، در زمینههای وحشت، انتفام و حوادث هولناک. او و گوگول آغازگران عرصۀ داستان کوتاه بودهاند و پس از آنها داستان کوتاهنویسان دیگری آمدند و انواع داستانهای کوتاه، داستانهای بلند، رمانهای کوتاه و ناولت را شکل دادند. ایوان تورگهنف، گوستاو فلوبر، تولستوی، گی دومو پاسان، آنتوان چخوف، اُ.هنری، هنری جیمز، جک لندن، ماکسیم گورگی، کافکا، جیمز جویس، همینگوی، آلبر کامو، ویلیام فاکنر، سالینجر، بورخس، گارسیا مارکز و ... از جمله نویسندگان مطرح در زمینۀ داستان کوتاه هستند. در کتاب آقای میرصادقی دربارۀ برخی از این نویسندگان و آثار آنها به تفضیل بحث شده است که جهت آشنایی بیشتر با نویسندگان مطرح داستان کوتاه میتوانید این بخشها را بخوانید.
تعریف داستان کوتاه:
داستان کوتاه ترجمهای است از عبارت short story و مترادف واژه نوول در فرانسه. داستان کوتاه هم از نظر ساختاری و هم معنا، تفاوت اساسی با قصه دارد. برای مثال، برخلاف قصه، داستان کوتاه دارای پیرنگی قوی و حقیقت مانندی است. و حتماً باید به نحوی از خصوصیات روانشناختی فردی برخوردار باشد. و نمیتوانند مثل قصه به خوصیات خلقی و روانی شخصیتها و آدمها بیتوجه باشد.
برای داستان کوتاه تعاریف گوناگونی را میتوان ارائه کرد. و نمیتوان تعریف ثابتی برای آن نوشت. با این حال همۀ تعریفها بر این موضوع تأکید دارند که داستان کوتاه در مقایسه با رمان از انعطاف پذیری بالاتری، هم در انتخاب موضوع و هم در انتخاب زمان و شخصیتها برخوردار است. و این یعنی شکلپذیری و قابلیت انعطاف خود را با طبیغت متغیر و و انعطافپذیر بشر وفق داده است. به همین خاطر هم هست که پیوسته در حال تغییر بوده، تعریف ثابتی را به خود نگرفته و شکلهای مختلفی را پذیرفته است. برخی از تعریفهایی که در طول زمان برای داستان کوتاه آورده شده چنین است:
- داستان کوتاه برشی است از زندگی.
-داستان کوتاه، حکایتی است که چند آدم را در یک تلاش و بغرنجی نشان میدهد و نتیجۀ معلومی از آن میگیرد.
- نوعی از داستان است که انواع آن از نظر اندازه کاملاً با هم فرق دارند اما کوتاهتر از رمان و یا ناولت است. خصلتاً درونمایه اصلی منفرد و تأثیرگذاری را گسترش میدهد.
-در داستان کوتاه، توجه به یک شخصیت معین است و کلیۀ وقایع از زاویه دید همان شخصیت دیده و بررسی میشود.
- داستان کوتاه، اثری است کوتاه که در آن نویسنده به یاری یه طرح (پیرنگ) منظم شخصیتی اصلی را در یک واقعۀ اصلی نشان میدهد و این اثر در مجموع تأثیر واحدی را القاء میکند.
-داستان کوتاه، روایت خلاقهای است که با چند شخصیت سروکار دارد و با مدد گرفتن از وحدت تأثیر، بیشتر بر آفرینش حال و هوا تمرکز مییابد تا پیرنگ.
سعی میکنم در پستی دیگر برخی از ویژگیهای داستان کوتاه را بیان کنم.
و اما تمرین:
داشتم فکر میکردم حالا که ابتدای تابستان است و همۀ ما روزی دانشآموز بودهایم و احتمالاً عاشق روزها و تعطیلات تابستان، تمرین این هفته را کمی به این فصل ربط دهیم. خاطرات ما نیز میتوانند پیشزمینه و طرح یک داستان کوتاه باشند. البته تنها پیشزمینه و طرح؛ و نه یک داستان کامل. برای اینکه یک خاطره رنگ و بوی داستانی پیدا کند لازم است جزئیاتی به آن اضافه کنیم. وقایع آن را بهتر شرح دهیم؛ و سعی کنیم آن را از قالب یک خاطره خارج کنیم. به گونهای که برای خواننده هم واضح و روشن باشد و مثل یک فیلم سینمایی به نظر برسد.
پس تبدیل یک خاطرۀ تابستانی به داستان کوتاه تمرین چهارم این وبلاگ باشد. طول متن هم بسته به نوع نوشتۀ شما میتواند متغیر باشد. ولی سعی کنید کمتر از 500 کلمه نشود.
تا پانزدهم تیرماه هم فرصت دارید.
تابستانهای رنگ به رنگ-وبلاگ بحر در کوزه
دوچرخه صورتی-وبلاگ من از آن روز که در بند توام آزادم
طعم تابستان-وبلاگ طاق فیروزه
روزهخوار-وبلاگ دانکوب
استادیوم کوچک ما-وبلاگ دوکلمه حرف حساب